معنی چیت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چیت. [] (اِ) ریگ مخصوص یا ماسه ٔ نرم که در کنار رودخانه باشد. (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ذیل رمل). ریگ. (یادداشت مؤلف). رجوع به ریگ شود.

چیت. (هندی، اِ) نوعی منسوج پنبه ای نازک. پارچه ای از پنبه ٔ بافته ٔ نازک. پارچه ٔ نخی ومعمولاً منقش به نقشهای خرد یا درشت از گل و غیره.

چیت. (اِ) نام درختی جنگلی از انواع افراست و در تمام جنگلهای شمال ایران از جلگه تا ییلاق میروید. و در نور و کجور مازندران آن را شیردار، در آستارا و طوالش و کوهپایه ٔ گیلان ککم و کیکم، در لاهیجان و رودسر و شهسوار آج و دردیلمان چیت مینامند. کرب. اولس. رجوع به کرب شود.

فرهنگ معین

[هند.] (اِ.) پارچه نخی نازک و گلدار دارای رنگ های گوناگون.

فرهنگ عمید

پارچۀ نخی نازک گل‌دار به رنگ‌های مختلف، چهیت،

حل جدول

پارچه ارزان

پارچه نخی ارزان

گویش مازندرانی

اعلام فسخ و پایان در بازی و یا برخی امور، نوعی پارچه ی گلدار...

فرهنگ فارسی هوشیار

هندی گلبر از پارچه ها چیت

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری