معنی چوگان زن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چوگان زن. [چ َ / چُو زَ] (نف مرکب) چوگان زننده. با آلت چوگان ضربه واردکننده. آنکه با چوگان بازی کند. که چوگان زند. زننده ٔ چوگان:
گر آن دو عارض رخشان ز فعل یزدان است
ز فعل اهرمن است آن دو زلف چوگان زن.
امیرمعزی (از آنندراج).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر