معنی چونکه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چونکه. [ک ِ] (حرف ربط مرکب) (مرکب از «چون » + «که ») به معنی زیرا که. از آن روی که. (یادداشت مؤلف):
سیرت او وحی نامه به کسری
چونکه به آیینش پندنامه بیاکند.
رودکی.
سایه ٔ زلف تو چون فر همایست به فال
چونکه فال من دلخسته همایون نکند.
فلکی شیروانی.
چونکه محمول بهی نبود لدیه
نیست ممکن بود محمول علیه.
مولوی.

فرهنگ فارسی هوشیار

حر ربط بمعنی زیرا که

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر