معنی چوغری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چوغری. [غ َ] (ترکی، اِ) ماست که آب آن را گرفته باشند. ماست کیسه ای چغرات. (فرهنگ نعمهاﷲ). ماست و یا چغرلاتی که در کیسه باقی ماند پس از چکیدن آب وی (ناظم الاطباء). چکیده:
وآن زر از تو باز خواهد آنکه تا اکنون از او
چوغری خوردی همی و طایفی و لیولنگ.
غمناک (از فرهنگ اسدی).
|| اسب خاکی رنگ برنگ کبک. (ناظم الاطباء).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر