معنی چوب انداز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
چوب انداز. [اَ] (نف مرکب) که چوب اندازد. اندازنده ٔ چوب. || (ق مرکب) تقویمی بی توجه به نرخ معلوم و متداول. با تخمین. غلطانداز. علی اللهی. چکی. با تخمینی جاهلانه و سرسری گفتن بهای چیزی را بگزاف. تقویم بی فکر و رویه.
- بهای چیزی را چوب انداز گفتن، بدون مطابقت واقعی آن، به احتمال گول خوردن مشتری قیمتی بگزاف گفتن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.