معنی چهره گشاده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چهره گشاده. [چ ِ رَ / رِ گ ُ دَ / دِ] (ن مف مرکب) مجلو. برقع برافکنده. روی گشاده: سپر ماه چهره گشاده ٔ قلم قدرت اوست، و تیغ آفتاب از میانه ٔصبح برکشیده ٔ ارادت او. (سندباد نامه ٔ ظهیری ص 2).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر