معنی چهارشانگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
چهارشانگی. [چ َ / چ ِ ن َ / ن ِ] (حامص مرکب) حالت وکیفیت چهارشانه. آنکه سینه و پشت و شانه های نیرومندو قوی دارد. صفت چهارشانه. رجوع به چهارشانه شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.