معنی چهارتا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چهارتا. [چ َ / چ ِ] (ص مرکب) چهارلا. دارای چهارتا. چهارتو. دو توی مضاعف. || (اِ مرکب) کنایه از چهارعنصر است. || کنایه از دنیا به اعتبار چهاررکن. || طنبور. (لغت محلی شوشتر). طنبور. رباب. شوشک. چهارتار و چهارتاره. رجوع به چارتا شود.

چهارتا. [چ َ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون.50 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر