معنی چهارباغ مش-هد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چهارباغ مش-هد. [چ َ غ ِ م َ هََ] (اِخ) نام یکی از محلات قدیم مشهد که در زمان شاهرخ شاه افشار دارالسلطنه در آن بوده است و اکنون نام کوچه ای است که یکسر آن به خیابان علیا (بالا خیابان) باز شود: و شاهرخ شاه از ورود ایشان مطلع شده برای رفع شبهه به آستانه ٔ مقدسه آمده در عمارات سرکار فیض آثار حضرت با ایشان ملاقات کرده [و] اظهار سرور نموده برفتن چهارباغ تکلیف نمود. (مجمل التوارخ گلستانه ص 40). یکی از امرا بطویله رفته اسبی را بزیر زین کشیده آورده و همگی امرا به اتفاق سید را سوار کرده و خود در جلو افتاده روانه ٔچهارباغ که دارالسلطنه است گشته و لشکریان از اطراف و جوانب مطلع شده به امرا پیوسته و سکنه ٔ شهر هم به دستور، خود را شریک نموده داخل [عمارات] چهارباغ «گردیدند». (مجمل التواریخ گلستانه چ مدرس رضوی صص 45- 44). یوسف علیخان جلایر این وقت را فرصت شمرده همان سواران و پیادگان جلایر را بتدریج دودو سه سه از دروازه های چهارباغ داخل نموده با مردمان اندرون که متفق بودند. (مجمل التواریخ گلستانه چ مدرس رضوی ص 55).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر