معنی چنگ یازیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چنگ یازیدن. [چ َ دَ] (مص مرکب) آهنگ کردن. دست یازیدن. قصد کردن:
فرامرز چون سرخه را یافت چنگ
بیازید چونان که یازد پلنگ.
فردوسی.
چو نتوان گرفتن گریبان جنگ
سوی دامن آشتی یاز چنگ.
اسدی.
شاهین غمش چو چنگ یازد
در چنگلش آسمان نگنجد.
حسین شفائی (از آنندراج).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر