معنی چم چم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
چم چم. [چ َ چ َ] (اِخ) دهی از دهستان فارسینج بخش اسدآباد شهرستان همدان که در 35 هزارگزی جنوب باختری قصبه ٔ اسدآباد و 4 هزارگزی فارسینج واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 366 تن سکنه دارد.آبش از چشمه. محصولش غلات، توتون، لبنیات و عسل. شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان قالی بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
نوعی کفش که رویۀ آن را با نخ میبافند و ته آن را از لته و کهنه درست میکنند، گیوه،
سم حیوانات چهارپا، سم: تا تو چمچم کنی شکسته بُوَد / بر سرت سنگ همچو «چمچم» خر (سوزنی: رشیدی: چمچم)،