معنی چمچال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چمچال. [چ َ] (اِخ) دهی جزءبلوک پیرکوه دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت که در جنوب خاوری رودبار و 7 هزارگزی جنوب امام، سر راه کاروانی سام به قزوین واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 100 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، بنشن، لبنیات و گردو. شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

چمچال. [چ َ] (اِخ) نام یکی از دهستانهای بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان که در جنوب باختری بخش صحنه واقع شده و راه شوسه ٔ کرمانشاه - همدان از وسط آن می گذرد و نیز رودخانه ٔ گاماسیاب پس از گذشتن از شهرستان نهاوند در محل آبادی چم سرخه وارد این بخش شده با مشروب نمودن قسمت عمده ٔ قراء بخش از طریق جنوب آبادی فراش وارد دهستان دروفرامان می شود. رودخانه ٔ دینور نیز پس از گذشتن از تنگ دینور قسمتی از قراء این دهستان را مشروب ساخته و دراراضی نادرآباد به رودخانه ٔ گاماسیاب می ریزد. این آبادی محصول عمده اش غلات، حبوبات، چغندر قند، تنباکو ولبنیات است. و در قراء کنار رودخانه دینور برنج هم کشت می شود. این دهستان از 97 قریه ٔ بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 13700 تن است. قریه های مهم این دهستان عبارتند از بیستون، بدربان، سفیدچقا، کاشانتو و سمنگان. (از فرهنگ جغرافیائی ایران، ج 5).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر