معنی چلم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چلم. [چ َ ل َ / چ ِ ل ِ] (اِ) چیزی که تنباکو در آن گذاشته آتش بر آن نهند. (آنندراج). مأخوذ از هندی، به معنی سر غلیان گلی. (از ناظم الاطباء). مرادف چلیم و سر قلیان (مجموعه ٔ مترادفات ص 119). حقه ٔ قلیان:
باقر، چلمی چو نافه ٔ آهو کو
چون فاخته تا چندزنم کو کوکو
در محشر اگر آتش دوزخ بینم
فریاد برآورم که تنباکو، کو.
باقر کاشی (از آنندراج).
و رجوع به چلیم شود. || در افغانستان به معنی مطلق قلیان متداول است. نوعی قلیان که کوزه ٔ آن نارگیل است. || نوعی از مخدرات از قبیل بنگ و چرس. قسمی بنگ که درویشان بکار برند. نوعی بنگ و قسمی از مخدرات.

چلم. [چ َ ل َ] (اِ) در گرگان، به «همیشک » که درختچه ای است کوچک و در همه ٔ نقاط جنگلهای شمال موجود است، گویند. در تلفظ گرگانیان درختی است که نام علمی آن «داناراسمزا» می باشد. و رجوع به همیشک شود.

چلم. [چ َ ل َ] (اِ) به لغت اهالی مازندران، چگلگ و توت فرنگی. (ناظم الاطباء).

چلم. [چ ِ ل ُ] (عدد ترتیبی، ص نسبی) چهلم و چیزی که در مرتبه ٔ چهل واقع شده باشد. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

همیشک، توت فرنگی. [خوانش: (چَ لَ)]

سر قلیان گلی که تنباکو در آن گذاشته آتش بر آن نهند؛ حقه قلیان، (در افغانستان) قلیان، نوعی از مخدرات از قبیل بنگ و چرس. [خوانش: (چَ لَ یا چِ لِ) (اِ.) = چلیم: ]

فرهنگ عمید

=توت‌فرنگی

=چلیم

حل جدول

قلیان

گویش مازندرانی

روز چهلم

همیشک – از انواع گیاه (همیشه سبز)

فرهنگ فارسی هوشیار

چهلم چیزی که در مرتبه چهل واقع شده باشد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری