معنی چغری بک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چغری بک. [چ ِ ب َ] (اِخ) جقربک. چقربک. چقری بک. جغری. جغری بک. چغری سلجوقی. چغربیک. چغری بک سلجوقی. داود سلجوقی. ملک داود. ابوسلیمان داود سلجوقی. داود ترکمان. داودبن میکائیل. میرجغری. امیرجغری ابوسلیمان داودبن میکائیل بن سلجوق بن دقاق. برادر رکن الدوله ابوطالب طغرل بک محمد سلجوقی که بیاری و همفکری وهمکاری این دو برادر بنیان سلطنت سلجوقیان استوار گردید. چغری بک در جنگ ها و لشکرکشی ها همه جا با برادر خود طغرل بک همراه و همدست بوده و از جمله در جنگ دندانقان که به شکست سلطان مسعود عزنوی و استقرار دولت سلجوقی منتهی شد هوشمندی و دلیری و کیاست و شجاعت چغری بک تأثیری بسزا داشته است. وی چند پسر داشت که معروفترین آنها عضدالدوله ابوشجاع الب ارسلان محمد است که پادشاهی سلجوقیان در خاندان او تا اواخر قرن ششم هجری ادامه یافت و پسر دیگر چغری بک «قاورد» مؤسس دولت سلاجقه ٔ کرمان است که این دولت نیز در خانواده ٔ اوتا سال 583 هَ. ق. برقرار ماند و نیز چغری بک را دختری بوده است به نام خدیجه ملقب به ارسلان خاتون که خلیفه القائم بامراﷲ در سال 448 هَ. ق. در بغداد این دختر را بحباله ٔ نکاح خویش در آورده است. چغری بک برمرو و بلخ حکمرانی میکرده است و در سال 429 در مرو خطبه بنام او خوانده وی را سلطان السلاطین نامیده اند.و رجوع به جغربک و جقری بک و میرجغری و امیر جغری و چغر بیک و چغری سلجوقی و داودبن میکائیل داود ترکمان و ملک داود سلجوقی و سلجوقیان شود و نیز برای مزید اطلاع بر شرح حال و زندگی این شخص به کتب: تاریخ بیهقی، تاریخ سیستان، راحه الصدور راوندی، نزهه القلوب، کامل ابن اثیر و اخبار الدوله السلجوقیه رجوع شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر