چشم بندی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
چشم بندی. [چ َ / چ ِ ب َ] (حامص مرکب) جادوگری. فسونگری. ساحری. حقه بازی. رجوع به چشم بند شود.
فرهنگ معین
(~. بَ) (حامص.) افسونگری، ساحری.
فرهنگ عمید
بستن چشم کسی،
[مجاز] شعبده، حقهبازی، جادوگری، افسونگری،
[مجاز] نیرنگ،
حل جدول
تردستی
جادوگری
مترادف و متضاد زبان فارسی
تردستی، جادو، سحر، شعبده، شعبدهبازی، چشمغره، نگاه خشمآلود
فرهنگ فارسی هوشیار
افسونگری ساحری.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.