معنی چشم خوردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چشم خوردن. [چ َ / چ ِ خوَرْ / خُرْ دَ] (مص مرکب) کنایه از چشم زخم خوردن. (آنندراج).چشم زخم رسیدن. (از ناظم الاطباء). هدف چشم بد شدن:
کاشکی اهل جهان اهل بصیرت بودند
چشم تا کی کسی از دیده ٔ نادیده خورد.
تأثیر (از آنندراج).

فرهنگ معین

(~. خُ دَ) (مص ل.) چشم زخم خوردن، هدف چشم بد شدن.

مترادف و متضاد زبان فارسی

به‌چشم‌آمدن، به‌نظرآمدن، دیده شدن، چشم‌زخم‌خوردن، چشم‌زده شدن، محسوس بودن، مشخص بودن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) چشم زخم خوردن هدف چشم بد شدن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر