معنی چشم بی آب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چشم بی آب. [چ َ / چ ِ م ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) کنایه از بی حیاو بی شرم. (برهان). کنایه از چشم شوخ و گستاخ. (آنندراج). بی حیایی و بی شرمی. (ناظم الاطباء):
ببودی چندگه خرم به گوراب
کنون بازآمدی با چشم بی آب.
فخرالدین اسعد (ویس و رامین).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر