معنی چشمه سفید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چشمه سفید. [چ َ م َ س َ / س ِ] (اِخ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از مزارع میان ولایت مشهد مقدس است ». (از مرآت البلدان ج 4 ص -235).

چشمه سفید. [چ َ م َ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد که در 32 هزارگزی شمال گهواره واقع است و 50 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

چشمه سفید. [چ َ م َ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد که در 62 هزارگزی خاور فریمان واقع است. کوهستانی و معتدل است و 15 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

چشمه سفید. [چ َ م َس ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان نوق شهرستان رفسنجان که در 39 هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 15 هزارگزی خاور راه مالرو رفسنجان به بافق واقع شده و 2 خانوار سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

چشمه سفید. [چ َ م َ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان دشت خاک، بخش زرند شهرستان جیرفت که در 40 هزارگزی شمال خاوری زرند و 15 هزارگزی خاور راه فرعی زرند به راور واقع است و یک خانوار سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

چشمه سفید. [چ َ م َ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کوشک، بخش بافت شهرستان سیرجان که در 68 هزارگزی جنوب خاوری بافت بر سر راه مالرو زنجان به اسفندقه واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 69 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و حبوبات، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

چشمه سفید. [چ َ م َ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون که در 56 هزارگزی خاور فهلیان، دامنه ٔ جنوبی کوه سرن آباد واقع است و 32 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

چشمه سفید. [چ َ م َ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 36 هزارگزی شمال باختری نورآباد و 4 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه واقع است تپه ماهوری و سردسیر است و 180 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، لبنیات و پشم، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. ساکنین از طایفه ٔ علیها بوده در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

چشمه سفید. [چ َ م َ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان که در 36 هزارگزی شمال باختر سنقر و 6 هزارگزی شمال هفت آشیان واقع است. دامنه و سردسیر است و 100 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، حبوبات و توتون. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی قالیچه، جاجیم و پلاس بافی است. در تابستان از هفت آشیان به اینجا اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

چشمه سفید. [چ َ م َ س َ /س ِ] (اِخ) مؤلف مرات البلدان نویسد: «از قراء و مزارع طبس است ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 235).

چشمه سفید. [چ َ م َ س ِ] (اِخ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه که در 14 هزارگزی جنوب باختر کوزران و 2 هزارگزی سبز علی خان واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 120 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، حبوبات، جزئی میوه جات، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. اما در تابستان اتومبیل هم میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

چشمه سفید. [چ َ م َ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان ماهیدشت پائین بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 5 هزارگزی جنوب باختری کرمانشاه کنار راه شوسه ٔ کرمانشاه به شاه آباد واقع است. دامنه و سردسیر است و 300 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات و حبوبات و در آن آبادی گوسفندداری هم به مقدار کم معمول است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

چشمه سفید. [چ َ م َ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش کرند شهرستان شاه آباد که در10 هزارگزی جنوب خاوری کرند و 3 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔشاه آباد واقع است. دشت و سردسیر است و 500 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات، حبوبات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش شوسه است. این آبادی دبستان هم دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

چشمه سفید. [چ َ م َ س ِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان رستاق، بخش خمین شهرستان محلات که در 12 هزارگزی جنوب خاوری خمین برسر راه شوسه ٔ خمین به گلپایگان واقع است و 100 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار، محصولش غلات، چغندر قند و پنبه. شغل اهالی زراعت و راهش شوسه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

چشمه سفید. [چ َ م َ س َ / س ِ] (اِخ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از مزارع چارمحال اصفهان است ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 235).

چشمه سفید. [چ َ م َ س َ / س ِ] (اِخ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «قریه ای است که در سمت چپ راه عماریه ٔ کرمانشاه به ماهی دشت واقع است ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 235).

چشمه سفید. [چ َ م َ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان یخاب بخش طبس شهرستان فردوس که در 166 هزارگزی شمال خاوری طبس واقع است. کوهستانی است با هوای گرم و خشک و 35 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و ذرت، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری