معنی چری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چری. [چ َ] (اِخ) نام یکی از دهستان های بخش حومه ٔ شهرستان قوچان که در شمال باختری قوچان، در طول و طرفین راه قدیمی قوچان بشیروان واقع است. هوای آن سردسیر است و از بیست آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده که مجموع سکنه ٔ آنها5964 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

چری. [چ َ] (اِخ) مرکز دهستان «چری » بخش حومه ٔ شهرستان قوچان که در 36هزارگزی شمال باختری قوچان و 9هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ قدیمی قوچان بشیروان واقع است. کوهستانی و معتدل است و 1628تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و قنات، محصولش غلات، انگور و انواع میوه جات، شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

چری. [چ ِ] (اِخ) دهی از دهستان چم خلف عیسی، بخش هندیجان شهرستان خرمشهر که در 19هزارگزی شمال هندیجان کنار باختری رودخانه ٔ زهره واقع است و راه اتومبیل رو هندیجان به خلف آباد از آن میگذرد. دشت و گرمسیر است و 270 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ زهره. محصولش غلات، شغل اهالی زراعت و حشم داری، راهش مالرو و در تابستان اتومبیل رو است. این آبادی از دو محل بنام چری 1 و 2 تشکیل شده و ساکنینش از طایفه ٔقنواتی میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر