معنی چرب سخن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چرب سخن. [چ َ س ُ خ َ] (ص مرکب) چرب گفتار. چرب گو. خوش سخن.آنکس که بسخنان نرم و دلاویز شنونده را مجذوب خود کند. چرب زبان. لَبِق. لَبیق. (منتهی الارب):
گر من لابه ساز چرب سخن
چه بسی لابه ها بدل ندهم.
فرخی.
|| متملق. چاپلوس. زبان باز. مردم فریب:
من از فریب تو آگه نه و تو سنگین دل
همی فریفته بودی مرا به چرب سخن.
فرخی.
رجوع به چرب زبان و چرب گفتار شود.

فرهنگ عمید

خوش‌سخن،
چرب‌گفتار، چرب‌زبان،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر