معنی چراغپا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
چراغپا. [چ َ / چ ِ] (اِ مرکب) چیزی که چراغ بر بالای آن گذارند. (برهان). هر چیزی که چراغ بالای آن گذارند. چراغپایه. (ناظم الاطباء). پایه ٔ چراغ. روشنی جای. || هر دو دست برداشتن و راست شدن اسب را نیز گویند. آن بود که اسب و استر و امثال آنها دو دست برداشته بر سر دو پای خود بایستند و شیهه کشند، و گاه باشد که با دو پای راه روند و آغاز شرارت با جنس خود نمایند. (انجمن آرا) (آنندراج). اسبی که هر دو دست را بلند نموده و بروی دو پا ایستد. (ناظم الاطباء). چراغپایه. (فرهنگ نظام). چراغ. چراغ بره. چراغپایه. ایستادن اسب بر روی دو پای. رجوع به چراخ و چراغپایه شود. || (ص مرکب) متحیر. متزلزل. پادرهوا.
پایه چراغ، آن چه که چراغ را روی آن گذارند، حالت ایستادن اسب هنگامی که هر دو دست خود را بلند کند و روی دو پای خویش بایستد. [خوانش: (~.) (اِمر.) = چراغپایه: ]
(اسم) پایه چراغ آنچه که چراغ را روی آن گذارند، حالت ایستادن اسب هنگامی که هر دو دست خود را بلند کند و روی دو پای خویش بایستد.