معنی چایمان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چایمان. (اِمص) چاییدگی. زکام. سرماخوردگی. نزله. سطاع. لبطه. رجوع به چاییدگی و زکام و سرماخوردگی شود.

فرهنگ معین

(اِمص.) چایش، چاییدن.

فرهنگ عمید

چاییدن

مترادف و متضاد زبان فارسی

زکام، سرماخوردگی

فرهنگ فارسی هوشیار

زکام، سرما خوردگی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر