معنی چاک چاک کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چاک چاک کردن. [ک َ دَ] (مص مرکب) شکافتن. پاره پاره کردن. درانیدن. شرحه شرحه و ریش ریش کردن.پاره پوره کردن. زخم فراوان کسی را زدن:
بخود کرد جامه همه چاک چاک
بسر بر همیکرد ز اندوه خاک.
فردوسی.
کنند این زره در برت چاک چاک
چو مردار آنگه کشندت بخاک.
فردوسی.
بدو گفت کاوس، یزدان پاک
تن بد سگالان کند چاک چاک.
فردوسی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر