معنی چاک چاک شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چاک چاک شدن. [ش ُ دَ] (مص مرکب) شکافته شدن. ترکیدن. پاره و دریده شدن. بسیار پارگی و شکافتگی بهم رسانیدن. شرحه شرحه و ریش ریش شدن:
خروشید و جوشید و برکند خاک
ز نعلش زمین شد همه چاک چاک.
فردوسی.
بلند آسمان چون زمین شد زخاک
بسی گردن و بر شده چاک چاک.
فردوسی.
ز خورشید تابان و از گرد و خاک
زبانها شد از تشنگی چاک چاک.
فردوسی.
در آواز او چرم جنگی پلنگ
شود چاک چاک و بخاید دو چنگ.
فردوسی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر