معنی چاپی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
چاپی. (ص نسبی) منسوب به چاپ، چاپ شده. مطبوع. مطبوعه.مقابل خطی. مخطوط. مخطوطه: قرآن چاپی. کتاب چاپی.
مترادف و متضاد زبان فارسی
چاپ شده، بهطبعرسیده، مطبوع،
(متضاد) خطی، دستنوشته
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.