معنی چاپچی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چاپچی. (ص مرکب) طابع. مطبعه چی. باسمه چی. آنکه کتاب چاپ کند یا در چاپخانه کار کند. || دروغگو. گزافه گوی. اغراق گوی. لاف زن. سخن ساز. حقه باز. شارلاتان. چاچول. و رجوع به باسمه چی شود.

فرهنگ عمید

چاپ‌کننده،
کارگر چاپخانه،

حل جدول

کارگر چاپخانه

مترادف و متضاد زبان فارسی

باسمه‌چی، چاپخانه‌دار، طابع، مطبعه‌چی، دروغ‌گو، شایعه‌ساز، شایعه‌پرداز، گزافه‌گو، لاف‌زن، چاچول

گویش مازندرانی

دروغگو – گزافه گو

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) چاپ کننده، کارگر چاپخانه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر