معنی چاله چاله در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چاله چاله.[ل َ ل َ] (اِخ) دهی است از دهستان کولیوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد که در 37 هزارگزی باختر الشتر و2 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه واقع شده. تپه ماهور و سردسیر و مالاریائی است و 150 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ها و محصولش غلات و تریاک و حبوبات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است وراهش مالرو میباشد. عده ای از ساکنین این محل از طایفه کولیوند هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

چاله چاله. [ل َ ل َ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه که در 2 هزارگزی شمال کرمانشاه و یک هزارگزی باختر شوسه ٔ کرمانشاه بطاق بستان واقع شده. دشتی سردسیر است و 245تن سکنه دارد. آبش از چاه و از فاضل آب شوران و محصولش غلات و حبوبات و صیفی و چغندر قند میباشد. شغل اهالی زراعت است و چند تن از مردان کارگر تصفیه خانه ٔ نفت کرمانشاهند. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). و رجوع به مرآت البلدان ج 4 ص 85 شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر