چاره پذیر | در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی - جدول یاب

چاره پذیر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چاره پذیر. [رَ/ رِ پ َ] (نف مرکب) چاره بردار. علاج پذیر. خوب شدنی.قابل علاج. چاره پذیرنده. و رجوع به چاره بردار شود.

فرهنگ عمید

چاره‌پذیرنده، چاره‌بردار،
ویژگی دردی که بتوان آن را درمان کرد، قابل علاج،
ویژگی امری که بتوان آن را اصلاح کرد،

حل جدول

قابل علاج

مترادف و متضاد زبان فارسی

حل‌شدنی، قابل حل، علاج‌پذیر، درمان‌پذیر، چاره‌بردار، اصلاح‌پذیر،
(متضاد) چاره‌ناپذیر، نشدنی، حل‌ناشدنی

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) قابل علاج (مرض) قابل اصلاح (اسم) .

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر