معنی پی گیری کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پی گیری کردن. [پ َ / پ ِ ک َ دَ] (مص مرکب) (... کاری را)، دنبال کردن آنرا. مداومت کردن بر آن.

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) پی گیری کردن کاری را. دنبال کردن آن را مداومت کردن بر آن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر