معنی پیکار افتادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پیکار افتادن.[پ َ / پ ِ اُ دَ] (مص مرکب) جنگ درگرفتن. حرب واقعشدن: میان بلال بن الازهر و میان لیث بن علی پیکار افتاد، سرهنگان میان ایشان صلح کردند. (تاریخ سیستان).
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) جنگ در گرفتن وقوع در حرب: میان بلال بن الازهر و میان لیث بن علی پیکار افتاد سرهنگان میان ایشان صلح کردند.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.