معنی پینه بستن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پینه بستن. [ن َ / ن ِ ب َ ت َ] (مص مرکب) سخت شدن پوست دست و پای و زانو یاپیشانی آدمی از بسیاری کار یا رفتن و یا سجده کردن و ستبر شدن زانو یا سینه ٔ شتر بعلت سائیدگی بزمین. کوره بستن. کبره بستن. رجوع به پینه شود:
پینه بسته ست جفته ٔ هردو
بس که از حکه کون بکون زده اند.
محسن وضیحی (از آنندراج).
- مثل زانوی شتر پینه بستن، سخت پینه دار شدن.

فرهنگ فارسی هوشیار

کلفت شدن قسمتی از پوست کف دست یا پا از زیادی کارسسس

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر