معنی پیمان گسیختن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پیمان گسیختن. [پ َ / پ ِ گ ُ ت َ] (مص مرکب) پیمان گسلیدن. || شکسته شدن عهد:
وفا از که جوید که پیمان گسیخت
خراج از که خواهد که دهقان گریخت.
سعدی.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) پیمان گسستن، (مصدر) شکسته شدن عهد: وفا از که جوید که پیمان گسیخت خراج از که خواهد که دهقان گریخت. (سعدی)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.