معنی پیلور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پیلور. [ل َ وَ] (ص مرکب، اِ مرکب) پیله ور. عطار. خرده فروش. داروفروش. کسی که داروو سوزن و نخ و مهره به خانه ها برد و فروشد. صیدلانی.صیدنانی. (تفلیسی) (صراح) (السامی). رجوع به پیله ورشود: صندلانی، مرد پیلور. (منتهی الارب):
در ته پیله ٔ فلک پیلور زمانه را
نیست به بخت خصم تو، داروی درد مدبری.
خاقانی.
(وَ) (اِمر.) داروفروش.
پیلهور
دریچهای در پایین معده که محتویات معده از طریق آن وارد روده میشود، بابالمعده،
خرده فروش، پیله ور