معنی پیش دندان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پیش دندان. [دَ] (اِ مرکب) دندان پیش. دندان مقدم بر دیگر دندانها. || طعام اندک که قبل از خوراک خورند. چیزی که نهار بدان شکنند. (غیاث):
هزار توبره بنگ و هزار قاص افیون
کم است بهر یکی لمحه پیش دندانش.
شفائی (از فرهنگ نظام).
|| پیشخورد. (مجموعه ٔ مترادفات ص 8).
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) دندان پیش دندان مقدم بر دیگر دندانها، طعام اندک که قبل از خوراک خورند چیزی که نهار بدان شکنند: هزار توبره بنگ و هزار قاص افیون کمست بهر یکی لمحه پیش دندانش. (شفائی) -3 پیشخورد.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.