معنی پیش بینی کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پیش بینی کردن. [ک َ دَ] (مص مرکب) مآل اندیشی کردن. عاقبت اندیشی کردن. احتیاط بکار بردن. آخربینی کردن. آخر دیدن. رجوع به پیش بینی شود:
خردمندی و پیش بینی کنی
توانایی و پاک دینی کنی.
فردوسی.

فرهنگ معین

احتیاط کردن، پی بردن به حوادث قبل از وقوع آن ها. [خوانش: (کَ دَ) (مص ل.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ (مصدر) عاقبت اندیشیدندوراندیشیدن: خردمندی و پیش بینی کنی توانایی و پاکدینی کنی. (فردوسی)، احتیاط کردن حزم ورزیدن. -3 (مصدر) دریافتن و گفتن حوادث قبل از وقوع آنها غیب گفتن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر