معنی پیش بیننده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پیش بیننده. [ن َن ْ دَ / دِ] (نف مرکب) پیش بین. مقابل اول بین. آخربین. احتیاطکار. محتاط. دوربین. مآل اندیش:
ببخشید یک بدره دینار زرد
بدان پرهنر پیش بیننده مرد.
فردوسی.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) عاقبت اندیش پیش بین، با حزم محتاط احتیاط کار: ببخشید یک بدره دینار زرد بدان پرهنر پیش بیننده مرد. (فردوسی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر