معنی پیش افکندن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پیش افکندن. [اَ ک َ دَ] (مص مرکب) پیش انداختن. || پایین افکندن. فرود آوردن سر و جز آن:
خجل گشتتان دل ز کردار خویش
فکندید یکسر سر از شرم پیش.
فردوسی.
رجوع به پیش (در معنی فرود و زیر) شود.
فرهنگ معین
پیش انداختن، پایین انداختن. [خوانش: (اَ کَ دَ) (مص م.)]
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) پیش انداختن، پایین انداختن فرود آوردن (سر و جز آن) : خجل گشتتان دل زکردار خویش فکندید یکسر سر از شرم پیش. (فردوسی)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.