معنی پیش افتادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پیش افتادن. [اُ دَ] (مص مرکب) پیش اوفتادن. تقدم یافتن. مقدم شدن. جلو افتادن.تقدم پیدا کردن. پیشی جستن. سبقت گرفتن. || تفوق یافتن. برتری یافتن. || حادث شدن. روی نمودن. رخ دادن: که از آنچه نهاده باشد خبری ندهد که داند که چون ما بازگشتیم مهمات بسیار پیش افتد و تا روزگار دراز نپردازیم. (تاریخ بیهقی ص 15 چ فیاض) و بیرون این کارهای دیگر پیش افتد و همه فرایض است. (تاریخ بیهقی ص 285).

فرهنگ معین

جلو زدن، برتری یافتن. [خوانش: (اُ دَ) (مص ل.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

تقدم یافتن، جلو افتادن،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر