معنی پیشه ورز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پیشه ورز. [ش َ / ش ِ وَ] (نف مرکب) ورزنده ٔ پیشه. پیشه ور. پیشه کار. کارورز:
سپاهی نباید که با پیشه ور
به یکروی جویند هر دو هنر
یکی پیشه ورز و یکی گرزدار
سزاوار هرکس پدید است کار.
فردوسی.

فرهنگ عمید

پیشه‌کار، پیشه‌ور،

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) ورنده پیشه پیشه کار: سپاهی نباید که با پیشه ور بیک روی جویند هر دو هنر. (شا. لغ. )

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر