معنی پیشخدمت باشی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پیشخدمت باشی. [خ ِ م َ] (اِ مرکب) رئیس پیشخدمتان. مهتر خدمتکاران.

فرهنگ فارسی هوشیار

سر پیشیار (صفت اسم) رئیس پیشخدمتان مهتر خدمتکارانرئیس خدام. یاپیشخدمت باشی سلام. منصبی در عهد قاجاریه که صاحب آن مامور تنظیم امور سالم و تشریفات بود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر