معنی پیشانی دار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پیشانی دار. (نف مرکب) دارنده ٔ پیشانی. || کنایه است از دولتمند. بادولت. مقبل. دولتی.سعید. خوشبخت. خوش اقبال. نیکوطالع. بخت ور. || کسی که کاری را بشکفتگی از پیش برد. (برهان).
فرهنگ عمید
دارای پیشانی،
[مجاز] دارای بخت و طالع، خوشبخت، خوشاقبال،
فرهنگ فارسی هوشیار
دولتمند، با دولت، خوش اقبال، نیکو طالع، بخت ور
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.