معنی پیستون در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پیستون. [تُن ْ] (فرانسوی، اِ) پیستن. رجوع به پیستن شود.

فرهنگ معین

(اِ.) استوانه متحرکی که در سیلندر (موتور پمپ) حرکت می کند، حمایت کننده، پارتی (در تداول). [خوانش: [فر.]]

فرهنگ عمید

آلتی در موتور اتومبیل و ماشین‌های دیگر به شکل گلوله که به محض انفجار گاز در سیلندر به حرکت می‌آید و به‌وسیلۀ آلت دیگر که به دستۀ پیستون یا شاتون موسوم است حرکت را به میل‌لنگ انتقال می‌دهد،

فرهنگ فارسی هوشیار

فرانسوی ستونک، دگمه ی فشاری، پشتی زبانزد اواری ‎ استوانه متحرکی که با اصطکاک در لوله تلمبه یا سیلندر ماشین بخار حرکت کند، تکمه فنری دگمه فشاری. ‎-3 کسی که از شخصی جانبداری کندحامیپارتی (در فرانسوی بمعنی سفارش و توصیه است) . -4 در اتومبیل لوله فلزی تو پری است داخل لوله دیگری بنام سیلندر که در نتیجه انفجار گاز متراکم (مخلوط گاز هوا و بنزین) در ناحیه سر سیلندر (قسمت فوقانی پیستون) پیستون در داخل سیلندرها شدیدا حرکت کند و این حرکت بوسیله آلت دیگری بنام دسته پیستون به میل لنگ منتقل شود و بالاخره رفت و آمدن آن بحرکت دورانی میل لنگ تبدیل گردد. یا دسته پیستون. در اتومبیل میله آهنی است که به پیستون متصل است و بوسیله آن حرکت رفت و آمد پیستون را به میل لنگ منتقل میسازد. این حرکت رفت و آمد در داخل لوله سیلندر بنوبه خود بحرکت دورانی میل لنگ تبدیل میگردد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر