معنی پیر دهقان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پیر دهقان. [دِ] (اِ مرکب) دهقان پیر. دهقان سالخورده. || کدخدا و بزرگ ده. || شراب انگوری کهنه. شراب کهنه ٔ انگوری. (برهان). می انگوری. (شرفنامه). پیر سالخورده. (برهان):
آن جام رخشان دردهید آزاده را جان دردهید
وآن پیر دهقان دردهید از شاخ برنا ریخته.
خاقانی.
و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 244 شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) ‎-1 دهقان پیر دهگان سالخورده، کدخدا بزرگ ده، شراب انگوری کهنه: هین جام رخشان در دهیدظزاده را جان در دهیدخ آن پیر دهقان در دهیداز شاخ برنا ریخته. (خاقانی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر