معنی پیروی نمودن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پیروی نمودن. [پ َ / پ ِ رَ / رُ وی ن ِ / ن ُ / ن َ دَ] (مص مرکب) پیروی کردن. تعاقم. تسدی. تقفی. قرو. تقفر، اقتفار؛ پیروی نمودن و در پی رفتن. تعقبل، پیروی نمودن کسی را وپس او آمدن. تعجس، پیروی کردن کسی را به کاری. (منتهی الارب). نیز رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 84 شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر