معنی پیرهوس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پیرهوس. (اِخ) نام دیگر او ن ِاُپت ُلِم پسر اخیلس و دِای دامی. پس از تسخیر تروا آندرُ ماک بیوه ٔ هِکتر را که اسیر گرفته بودبزنی کرد و چون بیونان بازگشت پادشاهی اپیر را اساس نهاد (از اساطیر یونانی). نیز رجوع به پیروس شود.

پیرهوس. (اِخ) پادشاه اپیر. مولد حدود 318 ق.م. وی بعلت جنگهائی که باروم کرد مشهورست اما او برخلاف نصایح عاقلانه ٔ وزیر مشاور خردمند خود موسوم به سیبیاس لشکری به ایطالیا بحرب روم فرستاد و در دو میدان هراکله و آسکولوم (279) پیروز شد و علت فتح او چند مربط فیل بود که در سپاه خویش داشت و رومیان تا آن روز این جانور مهیب را ندیده بودند لیکن در این دو پیروزی تلفات او به اندازه ای بود که چون تبریک فتح به او گفتند به استهزاء پاسخ داد «برای اینکه یکباره نابود شویم فقط یک فتح دیگر ضرور است ». و «پیروزی پیرهوس » برای نمودن پیشرفتی اندک در برابر زیانی بسیار، مثلی سائر شدست. و در جنگ بِنَوان از رومیان شکست خورد. در هنگام تسخیر آرگز (آرگس) (272 ق.م.) پیر زالی از بام سفالی بر سر وی زد و کشته شد. فوستل دوکولانژ گوید: پادشاه اپیروس بود که چندین بار با رومیان مصاف داد و در هراکلا و آسکولوم آنان را درهم شکست سپس بیونان بازگشت و به اسپارتا حمله برد لکن در آن جنگ شکست یافت و سرانجام درآرگس بدست زنی سالخورده بهلاکت رسید (272 ق.م.). (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 468). شرح حال وی ذیل کلمه ٔ پیروس نیز ثبت افتاده است بدانجا رجوع شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر