معنی پیرصالح دهقان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پیرصالح دهقان. [ل ِ دِ] (اِخ) ظاهراً از بزرگان دربار سامانیان بوده است به روزگار نصربن احمد سامانی و حاضر بدربار امیر ابوجعفر احمدبن محمدبن خلف بن لیث حاکم سیستان و رودکی بشعر اندر از وی یاد کند:
یک صف میران و بلعمی بنشسته
یک صف حران و پیر صالح دهقان.
رودکی.
رجوع به صالح دهقان شود. (تاریخ سیستان ص 319).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.