معنی پیدایی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

آشکار بودن، دانش، معرفت. [خوانش: (پِ) (حامص.)]

فرهنگ عمید

حالت و چگونگی پیدا، پیدا بودن، آشکار بودن،

مترادف و متضاد زبان فارسی

بروز، پیدایش، تکون، طلوع، ظهور

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ ظهور آشکار شدن، علم معرفت: و آن لفظ عامل و دانا و علم دانستن است. . . ما آن را بلفظ روشنی و پیدایی و علت و مایه و معدن پیدایی و روشنی بدل کردیم. . .

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر