پوزش خواستن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پوزش خواستن. [زِ خوا / خا ت َ] (مص مرکب) پوزش طلبیدن. عذر خواستن. بحلی خواستن:
سیاووش را دید، بر پای خاست
بخندیدو بسیار پوزش بخواست.
فردوسی.
و رجوع به پوزش شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) عذر خواستن بحلی خواستن پوزش طلبیدن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.
آخرین مطالب وبلاگ



