معنی پور زال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پور زال. [رِ] (اِخ) مراد رستم است. پهلوان داستانی معروف:
نگهدار جان باش از پور زال
بجنگت نباشد جز او کس همال.
فردوسی.
بدانکار خوشنود شد پور زال
بزرگان که بودند با او همال.
فردوسی.
چونزد ده و دو رسانید سال
برافراخت یال یلی پور زال.
فردوسی.
پور تو فردا بگرید بر سر گور تو زار
گر تو امروز از دلیران همسری با پور زال.
معزی.
اگر پیر زالی و گر پور زال.
سعدی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.