معنی پهلوانی سرود در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پهلوانی سرود. [پ َ ل َ س ُ] (ترکیب وصفی، اِمرکب) سرود بزبان پهلوی یا پارسی فصیح:
ترا گاه بزم است و آوای رود
کشیدن می و پهلوانی سرود.
فردوسی.
بفرمود تا خوان بیاراستند
می و رود و رامشگران خواستند
برامشگری گفت کامروز رود
بیارای با پهلوانی سرود.
فردوسی.
سخنهای رستم به نای و به رود
بگفتند بر پهلوانی سرود.
فردوسی.
مغنی سحرگاه بر بانگ رود
بیاد آور آن پهلوانی سرود.
نظامی.

فرهنگ عمید

سرود به زبان پهلوی: به رامش‌گری گفت کامروز رود / بیارای با پهلوانی‌سرود (فردوسی: ۷/۶۰۷)،

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) سرود بزبان پهلوی یا پارسی فصیح: سخنهای رستم به نای و به رود بگفتند بر پهلوانی سرود. (فردوسی) مغنی سحر گاه بر بانگ رود بیاد آورآن پهلوانی سرود. (نظامی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر